کد مطلب:188938 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:208

تأمین نیازمندان
مال دنیا از موارد امتحان های الهی است. خدای سبحان انسان را از مال و منال دنیا بهره مند می سازد، تا وی را امتحان كند؛ آیا وابسته و دلباخته مال خویش می شود؛ به گونه ای كه از انجام مسؤولیت های خویش باز ماند و یا در هزینه كردن مال مسؤولیت الهی خویش را در پیش می گیرد.

در زندگی امامان معصوم (علیهم السلام) این نكته به چشم می خورد كه زندگی امامان همواره برخوردار از امكانات دنیایی بوده است. آنان افرادی



[ صفحه 70]



تهی دست نبودند. لیكن از مال دنیا به بهترین شیوه برای آبادگری آخرت خویش بهره می بردند. در عین داشتن مال دنیا، هیچ گونه وابستگی به آن نداشتند.

آنچه برای انسان خطر است، وابستگی است كه انسان به دنیای خویش دارد. به گونه ای كه وابستگی وی را از انجام وظایف باز دارد. وابستگی نگذارد از مال خود در راه خدا و یاری رساندن به نیازمندان بهره ببرد. نگذارد اموال خویش در راه سازندگی و آبادگی و ایجاد فرصت های شغلی برای دیگران به كار گیرد؛ بلكه هماره به فكر افزون طلبی و انباشته كردن سرمایه باشد كه قرآن خطر تكاثر خواهی را این گونه گوش زد نمود، الهاكم التكاثر، [1] «فزون طلبی شما را از یاد خدا باز داشته است.» عترت از این نوع خطرها رهیده و الگوی شفاف برای دیگران است. باقر العلوم علیه السلام در عین حال كه از اموال بهره مند است و ده ها كارگر و برده در باغ و زمین وی اشتغال به كار دارند، از مال دنیا برای آبادسازی آخرت خویش بهره می برد.

باقر العلوم علیه السلام در بخشش و انفاق بین عامه و خاصه شهرت داشت. كرم و سخاوت وی همه جا را فرا گرفته بود، ظاهر الجود فی الخاصه و العامة، مشهور الكرم فی الكافة [2] در یك روز هشت هزار دینار بین مستمندان توزیع می نماید. [3] .

اموال خویش را به سه قسم تقسیم نمود، یك سهم آن برای هزینه های



[ صفحه 71]



منزل، یك سوم دیگر برای همسایگان و یك سوم باقی مانده را به مستمندان اختصاص می دهد [4] در یك روز یازده برده آزاد می سازد [5] و در هنگام رحلت وصیت می كند بیست برده از شصت برده حضرت آزاد باشند [6] .

هماره به خصوص روزهای جمعه كه صدقه پاداش بیشتری دارد، صدقه می داد [7] و نیز همواره به دوستان و شیعیان خویش هدیه و صله می داد. [8] سلیمان بن قرم می گوید حضرت پانصد درهم، هفتصد درهم و هزار درهم به ما هدیه و صله می داد. [9] سلمی یكی از كنیزان حضرت می گوید: اصحاب و یاران حضرت به نزد حضرت می آمدند. حضرت با بهترین طعام از آنان پذیرایی می كرد، و بهترین لباس ها را به آنان به همراه دراهم هدیه می نمود. [10] .

حیان بن علی (در برخی نقل ها اسود بن كثیر) می گوید: من تنگ دست شدم هیچ كس از برادران دینی مرا یاری نكرد. به باقر العلوم علیه السلام شكوه نمودم. حضرت فرمود: آن كه در هنگام گشاده دستی همراه، و در هنگام تهی دستی تو را رها كند، برادر نیست. آن گاه هفتصد درهم به من عطا نمود و فرمود اگر باز نیازمند شدی مراجعه كن، فاذا نفدت فاعلمنی. [11] .



[ صفحه 72]



در هنگام تأمین نیازمند، طرف را به زیباترین لقب مانند بنده خدا، خدا بركت به تو عطا كند، برخورد می كرد. نیازمند را مسكین و فقیر لقب نمی داد و می فرمود به زیباترین لقب به آنان خطاب كنید، سموهم باحسن أسمائهم. [12] .

این شیوه ی بهره گیری از اموال خدادادی و نعمت های دنیایی است. با این شیوه مال داری به مال اندوزی منجر نمی شود؛ بلكه مال داری سبب یاری رسانی به دیگران و تأمین زندگی نیازمندان می گردد. در این شرایط است كه سرمایه دنیایی نه تنها عامل وابستگی نیست كه نكوهیده شده است؛ بلكه بستر عبادت خدا را فراهم می سازد. بستر خودسازی انسان را فراهم می سازد. زیرا از موارد تزكیه و تطهیر نفس همین اقدام هایی است كه در سیره امام به چشم می خورد. انفاق در راه خدا كه گذشت از مال برای خداست، از بهترین بستر تزكیه و خود سازی است.

این نكته عمیق و سازنده را قرآن مطرح می سازد. هنگامی كه سخن از پرداخت صدقه است، می فرماید از مال آنها (مؤمنان) صدقه بگیر تا جان آنان را پاك گردانی، خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكیهم بها، [13] انفاق در راه خدا یعنی گذشت از مال كه بستر پاكی انسان را فراهم می سازد. این شیوه در زندگی عترت بسیار شفاف می درخشد كه شب و روز، پنهان و آشكار نیازمندان را تأمین می نمودند. بخش عظیمی از مال خویش را در این راه ها بی منت و بی ریا صرف می نمودند، كه این فضیلت نصیب باقر العلوم علیه السلام نیز همانند سایر افراد عترت شده است.



[ صفحه 73]




[1] تكاثر، 1.

[2] ارشاد، ج 2، ص 166.

[3] شرح شافيه ابي فراس، ص 589.

[4] فروع كافي، ج 4، ص 499.

[5] بحار، ج 46، ص 302.

[6] شرح شافيه، ص 589.

[7] اعلام الهدايه، ج 7، ص 30.

[8] همان.

[9] ارشاد، ج 2، ص 167.

[10] مطالب السؤول، ج 2، ص 105.

[11] ارشاد، ج 2، ص 166، مطالب السؤول، ج 2، ص 105.

[12] اعيان الشيعه، ج 1، ص 651، كشف الغمه، ج 2، ص 320، بحار، ج 46، ص 291.

[13] توبه، 103.